با سلامی گرم خدمت خوانندگان Videogames.ir و عرض پوزش بابت کم کاری اینجانب در چند ماه اخیر که باعث شد نام بنده در صفحات سایت کمرنگ شود که خوشبختانه دوستان زحمتکش ما به خوبی و حتی بهتر جای خالی من را پر کردند و کمال تشکر را دارم.
در رابطه با این بازی اولاً در یک کلام بازی خوبی است و شاید در سری خود انقلابی باشد. از گفتن کلمه انقلاب شاید جا بخورید ولی برای این حرف دلایلی دارم. مهمترین چیز این است که داستان بازی کاملاً هدفدار شده است و از شماره های قبل داستانی پخته تر و جذابتر دارد. در شماره های 1 و 2 بیشتر درگیری بر سر شناخت Dante صورت میگیرد و موضوع بازی کلیشه ای است. در شماره سوم داستان بازی رنگ و لعاب میگیرد و شخصیتهای بازی اصطلاحاً جا افتاده اند. در شماره سوم Dante و Virgil که برادران دوقلو هستند بر سر قدرت پدر به مشکلاتی میخورند و داستان حول این محور میچرخد که در ادامه بحث میکنیم. و اما شماره چهارم یک انقلاب را به تصویر میکشد. جایی که مرز میان خیر و شر کمرنگ میشود و کسانی که ادعای پاکی دارند خود باعث ویرانی شده اند.
اما برگردیم به شماره سوم . در این شماره Virgil که برادر دوقلوی Dante است ولی در شرایطی متفاوت و تحت نظر Arkham بزرگ شده است قصد سرکشی و گرفتن شمشیر و قدرت پدر یعنی Sparda و حاکم ساختن نیروهای اهریمنی بر زمین را دارد. همچنین Virgil با شمشیری به نام Yamoto که کلیدی بر دروازه های جهنم است میتواند برای رسیدن به مقاصد خود کمک بگیرد. او با مدیریت شیاطین آزاد شده از جهنم برادر خود یعنی Dante را به مبارزه میطلبد. در شروع شماره سوم Dante در دفتر یک پیتزا تلفنی که متعلق به خود اوست در حال خوردن پیتزاست که سر و کله شیاطین پیدا میشود. وی با کنترل گیمر به مبارزه میپردازد و ادامه ماجرا که مشخصاً منجر به شکست Virgil میشود.
در شماره چهارم ساختار داستانی در هم میشکند. شخصیتی جدید با ظاهری جذاب و قدرتی فوق العاده و کارآمد وارد داستان میشود. شخصی به نام نرو(Nero) که برخلاف Dante شخصیتی رمانتیک دارد و (( عاشق پیشه )) است (!) در شروع بازی کایری که معشوقه نرو میباشد در حال خواندن اشعار کلیسایی در صحن یک عبادتگاه است. نرو که اندکی هم دیر کرده است باید در آن مراسم باشد ( برای عرض پاچه خواری معشوق ) و با تمام سرعت به سمت معبد در حال دویدن است. در این هنگام موجوداتی اهریمنی که شباهت به دشمنان شماره های قبل دارند سر راه او ظاهر میشوند. فعلاً چیزی مشخص نیست و در دمویی نرو شیاطین را از بین میبرد و با اتمام شعر کایری نرو بر روی نیمکت نشسته و طوری وانمود میکند که از ابتدا مشغول لذت بردن از شعر کایری بوده است. کایری کنار نرو مینشیند و پیرمردی که به نام مقدس او را صدا میکنند مشغول سخنرانی و سپس خواندن دعا میشود. اینجا مشخص میشود که نرو تمایلی به مقدسات ندارد و از جای خود بلند شده و به کایری میگوید دعا خواندن مرا خواب آلود میکند و قصد رفتن میکند که در همین لحظه شخصیت محبوب بازی(Dante) از سقف وارد معبد میشود و بلافاصله پس از فرود یک گلوله در سر پیرمرد مقدس خالی میکند. برادر کایری که Credo نام دارد و جوانی با وقار و متعصب مینماید و نیز از مریدان بلند مرتبه پیرمرد مقدس است به همراه چند تن محافظ معبد برای از بین بردن Dante یورش میبرند، غافل از اینکه Dante طعم شکست را هرگز نچشیده و از قرار معلوم نخواهد چشید. محافظان معبد یکی پس از دیگری به دست دانته کشته میشوند. در این حین دانته باعث بر زمین خوردن کایری میشود و بالای سر او می ایستد و نرو تحریک به حمله میشود. نرو که خود را از پیروان معبد نمیدید وارد مبارزه نشد تا این لحظه که معشوقش را افتاده بر زمین میبیند. نرو با خشم و فریادی یک پرش بلند میکند و با دو پا صورت دانته را مورد اصابت قرار میدهد. Credo به همراه کایری (خواهرش) به قصد آوردن نیروی کمکی میگریزند. از اینجا بازی آغاز میشود و مرحله تمرینی را در مقابل دانته شروع میکنید. نرو که برای نمایان نشدن وجود اهریمنی خود دستش را باندپیچی کرده و وانمود میکند شکسته است مجبور به استفاده از قدرت دست خود میشود.
شاید به درستی در ذهن گیمر خطور کند که نرو را زیادی قوی ساخته اند و حتی دانته را شکست سختی میدهد. حقیقت این است که این ذهنیت درست است و چه در بازی و چه در دموها نرو از دانته قویتر مینماید و دشمنانی که نرو در عرض چند دقیقه و با زدن تکراری یک دکمه از بین میبرد شاید برای دانته مشکل ساز شوند.
پیرمرد مقدس با قرار گرفتن در محلی دوباره جان میگیرد و بازی یک توازن میان نیروهای اهریمنی و نیروهای مقدس ایجاد میکند. همانطور که دانته با فرو رفتن شمشیر در سینه اش در ابتدای بازی نمیمیرد، پیرمرد و نیروهای بلند مرتبه اش به صورت طبیعی از بین نمیروند.
با این پیش زمینه مراحل را یکی پس از دیگری با قدرت بالای دست نرو طی میکنید و قدرتهای خود را ارتقاء میدهید تا آنجا که به شخصی به نام Agnus میرسید. این شخص فردی است که برای مجمع تشکیل شده توسط پیرمرد مقدس کار میکند و وظیفه انجام تحقیقات را بر عهده دارد. با شکست او پی میبرید که مجمع مقدسان نیز زد و بندی دارند و آنگونه که خود را منجیان بشر نشان میدهند نیستند. Agnus با دستیابی به شمشیر Yamoto ( شمشیر Virgil ) شیاطین را از اعماق جهنم به دنیا راه میدهد و روی آنها برای دستیابی به قدرت بیشتر تحقیق میکند و از قدرت ماورایی آنها برای اهداف مشخصی استفاده میکند. نرو با فهمیدن این قضیه میفهمد که تمام آشفتگی شهر و وجود اهریمنان از کجا آب میخورد. Agnus که شروع به معذرت خواهی میکند ناگهان با کمک یکی از اختراعات خود که شوالیه ای پولادین است نرو را به دیوار میخکوب میکند و دست نرو و قدرتی اهریمنی که در آن نهفته است را برای پیشرفت تحقیقات خود بسیار گرانبها مینامد.